محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

معجزه مامان و بابایی

جشن مهدکودک پسر نو باوه من...

پسر نازنینم دیروز شما جشن یلدا داشتید...نمیدونی چقد ذوق زده بودم..و چقدر هیجان داشتم ببینم گل پسرم چکار میکنه تو این جشن..این اولین جشن شما بود که شما قرار بود شعر بخونی و بلند بلند با صدای ریز و پسرونه ات هنرنمایی کنی.. از صبح کلی برنامه ریختم که تا ساعت 4 خسته نباشی و خواب ظهرتو زده باشی..خلاصه با یه عالمه استرس ..که الان که فک میکنم خنده ام میگیره...آخه استرس برا چی؟؟؟ محمدرضای عزیزم  معرکه بودی..به تمام معنی...معرکه بودی..کلی ازت فیلم و عکس گرفتم..باورم نمیشد پسر کوچولوی من که روز اول با گریه راهی مهد شد و نمی تونست از من جدا بشه حالا  رفته روی سن..و داره مستقل از من شعر میخونه..اونم بلند بلند...تا به قول خودش جایزه اش بز...
30 آذر 1395
1